سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ او را گفتند : چگونه بر هماوردان پیروز گشتى ؟ فرمود : ] کسى را ندیدم جز که مرا بر خود یارى مى‏داد . [ و اشارت بدین مى‏فرماید که بیم من در دل او مى‏افتاد . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
محمود صادقی ، حسن فاطمی (محمود) ، حسین شفیعی (مسیب) ، حسن صادقی (طاهر) ، ابوالحسن صادقی (علی) ، علی رضا صادقی (حسین) ، علی طباطبایی (محسن) ، نادر منصوری (علی) ، شهربانو فاطمی (مرتضی) ، حسن منصوری (تقی) ، حمید رضا طیبی ، علی صادقی (ابوالفضل) ، حسین جمشیدی (علی) ، مولود جهانگیری ، غلام حسین صادقی (محمد) ، محمد رضا ابراهیمی ، حسین مهروی ، عبدالجواد صادقی (حسین) ، علی صادقی (اسماعیل) ، غلام رضا فاطمی مجاهد ، علی صادقی (گنگی) ، الهی ، عیسی مسترحمی ، محمود صادقی (حسن) ، حسین علی شفیعی (علی) ، حسن صادقی (تراب) ، حسن قیصری (حسین) ، عباس علی صادقی (غلام حسین) ، رضا فاطمی (حسن خان) ، شهرداری حسن آباد جرقویه ، حمید رضا جمشیدی (نادر) ، جواد طباطبایی (محسن) ، غلام حسین منصوری ، مسعود صادقی (علی) ، هدایت الله مسترحمی ، محمود طباطبایی نژاد ، محمد صادقی (حسین) ، محمد علی قیصری (حسین) ، غلام حسین جمشیدی (محمد زینل) ، حمید فاطمی (حسن) ، حسن صادقی ، علی صادقی - اسماعیل ، علی جمشیدی (حسین) ، علی جمشیدی (محمد حسن) ، رضا فاطمی (مهدی) ، سعید فاطمی (عیسی) ، سید علی طباطبائی ، رحمت الله جمشیدی ، رسول صادقی (محمود) ، عباس سعادت (رضا) ، عباس صادقی ، عباس صادقی (حسین) ، ابراهیم جمشیدی ، ابراهیم شفیعی ، اشرف جمشیدی (محمدرضا) ، حسن صادقی (خدابخش) ، جواد صادقی ، جواد مفرد کهلان ، حسن صادقی (محمود) ، محمد شفیعی (اسماعیل) ، محمد رضا شفیعی ، مجید صادقی (رضا) ، مجید فاطمی (شجاع) ، محمود فاطمی (مرتضی) ، علی طباطیایی (محسن) ، علی فاطمی (شجاع) ، علی منصوری (محمد) ، غلام حسین جمشیدی ، علی ضیایی ، غلام رضا جمشیدی (حسن) ، غلام رضا شفیعی ، غلام رضا قیصری ، فاطمه فاطمی (رضا) ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه حسن آباد جرقویه ، مجمع فرهنگی اسلامی رشد اندیشه شهر حسن آباد ، محمود فاطمی (یدالله) ، مرتضی صادقی (محمد) ، مسعود صادقی ، محمد قیصری ، محمد طیبی ، محسن فاطمی (عبدالله) ، محمد پایدار ، محمد تقی منصوری ، محمد سعادت ، وبلاگ حسن آبادیها ، یحیی آزادی (محمد علی) ، مصطفی جمشیدی ، مصطفی فاطمی (اکبر) ، منبع : وبلاگ حسن آبادیها ، مهدی جمشیدی ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت ، موسسه فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه قرآن وعترت حسن آباد ، موسسه ی فرهنگی هنری قرآن وعترت حسن آباد ، حسن طاهر ، حسن صادقی (محمد) ، حسین منصوری (رضا) ، حسن قیصری (محمد) ، اشرف فاطمی (عیسی) ، اصغر طیبی ، اصغر فاطمی (حسین) ، اعظم فاطمی (رضا) ، ابوالفضل صادقی (علی محمد) ، احمد جمشیدی ، احمد سعادت (محمد) ، احمد شفیعی (محمد) ، احمد صادقی (رضا) ، ابوالحسن صادقی ، جواد فاطمی (محمود) ، باقر جعفرزاده ، پایگاه شهید رجائی ، پریسا قنبری ، شهرداری حسن آبادجرقویه ، طاهره فاطمی (محمد) ، داود صادقی ، دبیرستان شهید مطهری حسن آباد ، عبدالحمید شفیعی ، عباس علی منصوری ، عباسعلی قیصری ، عبد الحمید شفیعی ، علی صادقی (رضا) ، علی رضا طباطبایی (محسن) ، علی رضا محمدی کمال آبادی ، علی رضا منصوری (محمد رضا) ، علی شفیعی نیک آبادی ، علی شفیعی نیک آبادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3962
بازدید دیروز :27815
کل بازدید :2926697
تعداد کل یاداشته ها : 1327
103/9/6
1:52 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمود صادقی[143]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
به سوی فردا قائم رایانه دارالقرآن الکریم آسمان شهر سلام وبلاگ گفتگو با زرتشتیان •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°• حافظه برتر ایران وجهان *علیرضا محمدی کمال آباد موسسه فرهنگی قرآن و عترت هم اندیشی دینی سارا احمدی ashegh وبلاگ گروهیِ تَیسیر محقق دانشگاه ارمغان تنهایی افق سرباز حریم ولایت جیغ بنفش در ساعت 25 .:شاه تورنیوز:. ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter حسن آبادی ها استخدامی ها تینا!!!! عرفان وادب وبلاگ شخصی مرتضی صادقی جامع ترین وبلاگ خبری هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه خاطرات یک حسن‏ آبادی آرایشگاه بانوان شهر حسن آباد گل آتیمیس موسسه خیریه امام حسن مجتبی(ع) شهرداری و شورای شهر حسن آباد طایفه آقاربیع کلبه آفتاب ثقلین دانشگاه پیام نور پاتوق بچه های شهرکی سکوت دل مجموعه فرهنگی اباصالح(ع) نماز دبیرستان شهید مطهری مجموعه فرهنگی صادق آل محمد(ص) خبری امروز سایت گفتگو با زرتشتیان سیان جرقویه کتابخانه حسن آباد گیاه پزشک جوان طلاب جوان حسن آباد شهر ورزنه گوناگون بازرگانی شفیعی سوله رهروان ولایت دوست خوب درمان تضمینی زانودرد صدای باز (خوانندگان ایرانی ) پر چم های سیاه شرق هیات چهارده معصوم حسن آبادیهای مقیم اصفه تجلی طاها پدیده معماری پاراگراف عاشقانه هیات حضرت علی اصغر حسن آباد(دوازده امام ) جایی برای خنده وشادی و تفریح فروشگاه اینترنتی خرید ساعت وب سایت دکتر کامران ونیره اخوان روستای اصفهانکلاته

سرکتاب
دکتر نادر منصوری
شاید الان کسی از سرکتاب (دیم کتاب) و دعانویسی به اون صورت اطلاعی نداشته باشه. البته دعانویسی الان هم گاهی در مقیاس وسیع و البته گاهی هم با شیادی انجام میشه که تلویزیون هم نشون میده ولی قدیم ترها تو حسن آباد برا خیلی از مشکلات سرکتاب و دعا نوشتن رسم بود. تا یه بچه مریض می شد فورا
براش سرکتاب بازمی کردند و دعا می نوشتند دوسه نفری هم بودند که البته قاری و آدمای کاردرست بودند و معروف بودند به سرکتاب گرفتن و دعانوشتن.
من باتوجه به اینکه اولاد ارشد بودم یکی از وظایفم هم هنگام بیماری کوچکترا رفتن خونه ی یکی از دعانویس ها و سرکتاب گرفتن بود.البته به اصطلاح محلی می گفتند "دیم کتاب بینیم"برام جالب  بود این قضیه دعا و دیم کتاب.
چیزای زیادی در مورد دیم کتاب و دعا شنیده بودم که ذیلا می گم.اما در مورد دیم کتاب معمولا این کار دمدمای غروب انجام می شد هر چند مثل هر کار دیگه اورژانسهایی هم داشت و گاها می شد نصف شب می رفتیم دیم کتاب ببینیم.
هروقت می رفتم اول اسم شخص بیمار را می پرسید بعد اسم مادرش را وبعد یه حساب و کتابایی می کرد که بعدا فهمیدم چیه و اغلب هم نتیجه یه چیز بود.باد اثر و ظفر و چشم زخم و کمی هم سرماخوردگی والبته گاهی هم می گفتند بچه ی ازما بهتران(اجنه)را اذیت کردی و اونا هم می خواند تلافی کنند.  یا می گفتند بدون بسم الله آب رو آتش ریختی و جن ها را ناراحت کردی.یا اینکه بچه را توی پاشنه خوابوندی یا شب زیر درخت بردیش و پَکُفتِه(اصطلاح محلی برا جن زدگی)شده که البته هرکدوم دعا ی مخصوص خودش را  داشت.
یادمه یه بار که برا یکی از برادرام که مدتی مریض بود سرکتاب واکردیم گفت زدی یکی از بچه های جن ها را کشتی حالا می خواند بچه تون را بکشند ولی یکی شون مسلمون هست و نمی ذاره(بازم خدا عمرش بده)یا اینکه یه باوری هم که تو حسن آباد می گفتند این بود که اگه بچه ای زیاد گریه می کرد و هر روز لاغر تر می شد می گفتند با بچه جن ها عوض شده باید پسش داد.تازه روش آزمایش هم داشت می گفتند اگه این بچه را تو یه کفه ترازو بذاری و تو یه کفه دیگه ش تاپاله گاو بذاری بچه سبکتر ازون هست(به حق چیزای نشنیده)وتازه راه حل هم داشت اگه جواب این آزمایش مثبت بود باید بچه را می بردید می ذاشتید توی یه آخور تو یه طویله و این ورد را می خوندید تا با بچه ی خودت عوضش کنند وردش هم این بود "وِچِه جووُنی تون هاش گیری وِچِه جِشتی مُن هاماش تی"یعنی بچه ی زیبای خودتون را بگیرید و بچه زشت ما را پس بدید.
البته شنیدم که برا  یه نفر این کار را کرده بودند که از اقوام بود ولی هیچ وقت نتونستم ازکسی بپرسم صحت و سقم قضیه را هر چند می دونم قطعا خرافات هست.
 یه چیز جالب هم که اون زمونا تو حسن آباد اکثرا می دونستند و می گفتند در مورد دعایی بود که یه نفر برا چشم درد نوشته بود و از قضا یا تصادفا یا در اثر تلقین خوب شده بودو و قتی از رو کنجکاوی دعا را  باز کرده بودند بخونند نوشته بود"گوشِه راس بِبو نشگو نه  گوشه کورا بو نشگونه" که یعنی می خواد خوب بشه میخوادم کور بشه که البته این کارا بیشتر اگر اثری هم داشت اثر تلقینی بود نه اثر واقعی.
 بعدها به دعا ودیم کتاب علاقه مند شدم.فهمیدم چندتا کتاب هست که یکیش هم مجمع الدعوات هست که باهاش سرکتاب باز می کنندو روش کار هم بدین صورت بود که اسم شخص مورد نظر و مادرش را به حروف ابجد و عدد تبدیل می کنند اونا تقسم بر دوازده می کنند هر چه باقی مانده شد اون صفحه را توی کتاب می بینند و برای شخص می خونند.
هرچند همیشه هم ترس خاصی از دست زدن به دعا یا بازکردن وخوندنش داشتیم ولی گاهی هم کنجکاوی کودکانه باعث می شد بازش کنیم.اغلب دعاها نوشته هاش زرد رنگ بود که احتمالن با آب زعفرون نوشته بودند.توش هم یه سری کلمات نامفهوم بود با دوسه تا جدول که بیشتربه سودوکو های امروزی شبیه بود البته نام چندتا فرشته مثل اسرافیل و اسرائیل و میکائیل و عزرائیل هم توش نوشته بود که با خوندن این یکی مو  به تن مون راست می شد.
معمولا دو یا سه تا دعا برا هر کاری  می نوشتند.یکیش را که همیشه با یه پارچه سبز دوخته بودن و همیشه به گردنمون بود.کمتر بچه ای پیدا می شد که یه دعا که می گفتند "داعاچی "به گردنش نباشه یا سنجاق نشده باشه به لباسش.بعضی دعاها را باید با آب روان می شستند و به آب می دادند بعضی شم را باید به شسته به خورد شخص بدند.
 گاهی هم می گفتند این دعا را باید با اسفند دود کرد و روشهای دیگه...هرچه بود مردم اعتقاد خاصی به دیم کتاب و دعا داشتند و شاید هم اثرات تلقینی این کار باعث بهبودی می شد البته نه در موارد شاق در حد همین سرماخوردگی و بیماریهای ساده تب دار
منبع: وبلاگ خاطرات یک حسن آبادی


91/2/17::: 8:40 ص
نظر()